یک دهه اقتصاد ایران: «دههی از دست رفته»
پایگاه رهنما:
وقتی به آمارهای اقتصادی سالهای دههی ۱۳۹۰ مراجعه میکنیم، میبینیم میانگین رشد اقتصادی این دهه (به قیمت ثابت سال ۱۳۹۰) برابر با ۰.۵ درصد بود. یعنی عملاً میتوان گفت: در این یک دهه، اقتصاد ایران چندان بزرگ نشد. حالا اگر این آمار را کنار افزایش جمعیت در این بازهی ده ساله بگذاریم، خواهیم دید که حتی قدرت خرید سرانه (یعنی به ازای هر نفر) کاهش نیز یافته است. به همین خاطر است که بسیاری از تحلیلگران اقتصادی و اجتماعی، دههی ۱۳۹۰ را «دههی از دست رفته» نامگذاری کردهاند. اما چه شد که این عملکرد حاصل شد؟! میدانیم که از سال ۱۳۹۰، تحریمهای ایالات متحده علیه کشورمان شدید شد؛ بنابراین ابتداییترین پاسخ شاید این باشد که تحریمها به اقتصاد ایران آسیب زدند. اما پرسش مهمتر این است که آیا نمیشد سیاستگذاران، با تصمیمات فعالانه در عرصهی اقتصاد آسیبپذیری ناشی از تحریم را کاهش دهند؟ به تعبیر دیگر، «تحریم» باعث ایجاد «دههی از دست رفته» شده است، یا انفعال در مقابل تحریم؟!
• امکان رفع تحریم
برخی ادعا میکنند که مثلاً اگر ایران از مناقشهی اتمی با آمریکا کنارهگیری میکرد، تحریمها وضع نمیشدند و رشد اقتصادی پایین نمیآمد. اما وقتی دقیقتر نگاه میکنیم، میبینیم که آمریکا از سال ۲۰۰۸ روی نفت شیل خود سرمایهگذاری کرده بود و نیازش به نفت خاورمیانه از بین رفته بود؛ بنابراین نگرانیای بابت تحریم ایران نداشت؛ یعنی مثلاً بستن تنگهی هرمز از سوی ایران، آسیب جدی به تامین انرژی آمریکا نمیزد. در عوض تحریم ایران میتوانست بازار را برای صادرات نفت شیل آمریکا، آمادهتر کند؛ بنابراین اگر خودمان صنعت هستهای را تعطیل میکردیم، آمریکاییها بهانهی دیگری برای تحریم جور میکردند. چه اینکه در برجام، یک توافق امضا شد، ولی آمریکاییها زیرش زدند؛ بنابراین این پیشفرض که اگر ایران –مثلاً از انرژی هستهای یا- مواضع ایدئولوژیکش کوتاه میآمد، تحریمها لغو میشد، چندان صحیح نبود؛ بنابراین سوالی پیش آمد و آن این بود که چطور میتوان در شرایط تحریم، منفعل نبود و رشد اقتصادی ایجاد کرد؟!
• آدرس غلط
همزمان با انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۹۲، محسن رنانی –استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان- نسخهی الکترونیک یک کتاب با عنوان «اقتصاد سیاسی مناقشهی اتمی» را منتشر کرد. وی در مقدمهی این کتاب نوشت که «امروز اقتصاد ما هیچ راه حل اقتصادی ندارد. اقتصاد ما در بنبست سیاست به دام افتاده است و سیاست ما نیز در دام مناقشه اتمی زمینگیر شده است». در همان زمان افراد زیادی، همین ایده را تکرار کردند و دولت جدید را به این جمعبندی رساندند که راهی جز به سر انجام رساندن توافق با غرب (به هر قیمتی) وجود ندارد و هیچ راهکار اقتصادی نداریم تا اقتصاد را در شرایط تحریم به رشد اقتصادی برسانیم؛ بنابراین دولت نیز هیچ برنامهای برای طراحی یک بستهی جامع «رشد اقتصادی در شرایط تحریم» تدوین نکرد. نتیجه آن شد که در سال ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ با امضای توافق و افزایش فروش نفت، رشد اقتصادی بالا رفت و در سال ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ با خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریمهای ظالمانه، مجدداً اقتصاد افت شدیدی را مشاهده کرد.
• چرا انفعال؟!
اما سوال اینجاست که آیا واقعاً همانطور که رنانی و دوستانش میگفتند، مشکلات اقتصادی کشور هیچ راه حل اقتصادیای نداشت؟! بزرگترین اقتصاددانان ایرانی چیز دیگری میگویند. دکتر هادی صالحی اصفهانی –استادتمام اقتصاد دانشگاه ایلینویز- اقتصاددان برجستهی ایرانی در سال ۱۳۹۷ و پس از خروج آمریکا از برجام در مصاحبه با ماهنامه تخصصی علوم انسانی اندیشهنامه گفت: «اگر من سیاستگذار بودم، فرض را بر این میگذاشتم که تحریمها رفع نخواهند شد. سپس با فرض اینکه تحریمها در درازمدت هستند، انگیزهی لازم برای تولید داخلی را ایجاد میکردم و شرایط اقتصاد را بهبود میبخشیدم. حال اگر موفق میشدم تحریمها را بردارم که چه بهتر، اما اگر هم موفق نمیشدم، در این بازهی زمانی وقت تلف نمیکردم.» او مشابه این سخن را در سال ۱۳۹۲ نیز به روزنامهی دنیای اقتصاد گفت؛ یعنی همان زمانی که رنانی ادعا میکرد «مشکلات اقتصادی ما هیچ راه حل اقتصادیای ندارد.» البته رسانههایی در داخل کشور تصمیم گرفتند، خطی که رنانی مطرح میکند را پررنگ کنند.
• عاقبت اتلاف وقت
کنار گذاشتن ارتباط با همسایگان، کمرنگ شدن قرارداد با چین، عدم توجه به تقویت تولید داخل و دست نزدن به اصلاحات اساسی اقتصادی تنها گوشهای از نتایج ادعای افرادی بود که ادعا میکردند «اقتصاد ایران، هیچ راهکار اقتصادی ندارد.» این در حالی بود که اتفاقاً اقتصاد ایران، راه حل سیاسی نداشت؛ چون آمریکاییها بر اساس منافع اقتصادیشان ما را تحریم کرده بودند و قرار نبود با تغییر در تصمیمات سیاسی ما، منافع ملی آنها تغییر کند؛ بنابراین دیدیم که حتی برجام و تعطیل کردن بخش قابل توجهی از صنعت هستهای هم نتوانست منجر به تغییر جدی در تصمیمات سیاسی آمریکا علیه ایران شود؛ بنابراین میتوان گفت: بیش از آنکه از دست رفتن دههی ۱۳۹۰ معلول تحریمها باشد، معلول انفعال سیاستگذار در مقابل تحریمها و عمل کردن به توصیهی اقتصاددانانی بود که اقتصاد نمیدانستند! اگر در کنار تلاش برای رفع تحریم از طریق مذاکره، وقت تلف نمیشد و به تقویت تولید داخلی نیز میپرداختند، اقتصاد ایران در دههی ۱۳۹۰ با عملکرد رشد اقتصادی نزدیک به صفر مواجه نمیشد.
ارسال نظرات